در افسانه ها آمده که خداوند، جهان هستی را آفرید،فرشتگان مقرب را به بارگاه خود فراخواند و از آنها خواست تا برای پنهان کردن « راز زندگی » پیشنهاد بدهند.

یکی از فرشتگان به پروردگار گفت : خداوندا ، آن را در قعر زمین مدفون کن .

فرشته دیگری گفت : آن را در زیر دریا ها قرار بده . و

سومی گفت : راز زندگی را در کوه ها قرار بده .

ولی خداوند فرمود : اگر بخواهم چنین کنم ، فقط تعداد کمی از بندگانم قادر خواهند بود آن را بیابند ؛ در حالی که من می خواهم این راز در دسترس همه بندگانم باشد .

در این هنگام یکی از فرشتگان گفت : پروردگارا ، راز زندگی را در قلب بندگانت قرار بده . در این صورت در دسترس همه بندگانت هست و از طرفی کمتر کسی به این فکر خواهد افتاد که برای پیدا کردن این راز باید به قلب و درون خود بنگرد !

در این لحظه بود که خداوند لبخند زد....

نظرات شما عزیزان:

mahdi

ساعت10:49---20 خرداد 1392

[وب سایت] - [ایمیل]

سلام.باز هم ممنون که به من سر زدی دوست گلم

mahdi

ساعت11:52---19 خرداد 1392

[وب سایت] - [ایمیل]

منم شمارو لینک کردم

mahdi

ساعت10:54---19 خرداد 1392

[وب سایت] - [ایمیل]

سلام.ممنون از اینکه به من سر زدی وب شماهم بی نظیر.اگه مایل بودی بیا باهم تبادل لینک کنیم

roya

ساعت9:46---19 خرداد 1392

[وب سایت]

سلام مریم جان
وبت خیلی پر محتوا و با حاله
موفق باشی
خوشحال میشم به من هم سر بزنی
منتظرم
نظر یادت نره

نام :

آدرس ایمیل:

وب سایت/بلاگ :

متن پیام:

نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: